طرماح بن عدیاز چهرههای مشهور دوران صدر اسلام که از یاران باوفای امام علی (علیهالسّلام) بوده و دوران حکومت امویان را درک کرده، شخصیتی نامی و بزرگوار به نام طرماح بن عدی است.؛ بسیاری از مورخین نام و شخصیت او را در متون خود ذکر نکردند و تعداد کمی از نویسندگان به نامش اشارتی داشتند. در این مقاله سعی شده است که به زندگی و عمل کرد وی با وجود منابع اندک پرداخته شود. فهرست مندرجات۱.۱ - مشخصات طرماح ۱.۲ - در زمره تابعین ۱.۳ - شیعه واقعی ۱.۴ - در زمره شعرای قرن اول ۲ - طرماح بن عدی در دوران امام علی ۲.۱ - نامهبر امام به معاویه در صفین ۲.۲ - مناظره با معاویه در شام ۳ - طرماح در دوران امام حسین ۳.۱ - رسیدن در عذیب الهجانات ۳.۲ - اشعاری از طرماح در مدح امام ۳.۳ - خبر طرماح درباره مردم کوفه ۳.۴ - پیشنهاد طرماح به امام حسین ۳.۵ - اجازه طرماح برای خرید آذوقه ۳.۶ - محروم شدن از یاری امام ۳.۷ - طرماح در روز عاشورا ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - طرماح یار باوفای امام علیاز چهرههای مشهور دوران صدر اسلام که از یاران باوفای امام علی (علیهالسّلام) بوده و دوران حکومت امویان را درک کرده، شخصیتی نامی و بزرگوار به نام طرماح بن عدی است. ۱.۱ - مشخصات طرماحنام کامل او طرماح بن عدی بن جبلة بن عدی بن ربیعة بن معاویة بن الحارث بن معاویة بن ثور بن مرتع بن معاویة بن کندة بن عفیر بن عدی بن الحارث بن مرة بن ادد بن زید بن یشجب، [۱]
امینی، محمد هادی، اصحاب امیرالمومنین علیهالسّلام و الرواة عنه، ج۱، ص۳۰۳، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۲.
۱.۲ - در زمره تابعیناز قبیله طی و برادر حجر بن عدی است. او از صحابه نبوده است، بلکه باید وی را از تابعین دانست. وی هم چون پدر و برادر خود حجر، در شمار یاران باوفای امام علی (علیهالسّلام) شناخته میشود. [۲]
رفاعی، عبدالجبار، معجم ما کتب عن الرسول و اهل بیته، ج۶، ص۱۳۱، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۱.
۱.۳ - شیعه واقعیاو از جمله کسانی است که بر تشیع خود پایبند بوده و در نهایت در رکاب امام حسین (علیهالسّلام) در کربلا به شهادت رسید. ۱.۴ - در زمره شعرای قرن اولاز او چندین بیت شعر نیز نقل شده است که با این وصف میتوان او را از شعرای قرن اول هجری دانست. بسیاری از مورخین نام و شخصیت او را در متون خود ذکر نکردند و تعداد کمی از نویسندگان به نامش اشارتی داشتند. ۲ - طرماح بن عدی در دوران امام علیطرماح که از شیعیان امام علی (علیهالسّلام) محسوب میشود، [۳]
بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، ج۴، ص۷۰۶، تهران، البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۳ ش.
۲.۱ - نامهبر امام به معاویه در صفینهمیشه در جنگهای امام حضور داشته و در شمار کسانی بود که به امام نزدیک بوده و امام نیز در برخی موارد وی را به ماموریتهای مخفیانه میفرستاد که از جمله آن میتوان به بردن نامه از سوی امام به سوی معاویة بن ابوسفیان در بهبوهه جنگ صفین اشاره نمود. ۲.۲ - مناظره با معاویه در شاماو فردی بسیار نجیب و بزرگ بود. وی در مناظره با معاویه چنان با زیبایی و ظرافت و فصاحت و بلاغت سخن گفت که دنیا در چشمش تیره و تار شد. [۵]
نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم الرجال، ج۴، ص۲۹۴، قم، حسنیه عمادزاده، ۱۴۱۲ - ۱۴۱۵.
از مناظره او با معاویه میتوان فهمید که وی فردی دلیر و با فهم و ایمان بوده است و شهامت و تعصب وی به اهل بیت (علیهالسّلام) در این مناظره آشکار است. امام در نامه گستاخانه معاویه، پاسخی گران و سنگین به او داد و نامه را طرماح از سوی امام به شام برد. وقتی معاویه را دید گفت سلام بر توای پادشاه، معاویه گفت چرا مرا امیرالمومنین نخواندی که طرماح در جواب گفت مومنین ما هستیم، چه کسی تو را بر ما امارت داده که تو را امیر بخوانم؟ وی حتی موقع تحویل نامه جلو نرفت و منتظر شد معاویه خود به نزد او رود. او آن چنان زیبا و فصیح و شجاعانه جواب سوالات معاویه را داد که معاویه در حیرت ماند. با سخنان طرماح نزد معاویه ترس عجیبی به او دست داد و ناامیدی او را فراگرفت. وقتی طرماح به سوی کوفه بازگشت، معاویه به اطرافیانش گفت: اگر من آن چه دارم را به شما بدهم، یک دهم خدمتی که این عرب بیابانی به علی (علیهالسّلام) نمود، را به من نخواهید کرد. عمرو عاص گفت: آری اگر آن فضیلت و نسبتی را که علی با پیغمبر داشت تو هم داشتی، ما به مراتب بیش از این عرب برای تو فداکاری مینمودیم؛ معاویه گفت: خداوند دهن تو را بشکند و لبهایت را پاره کند، به خدا قسم این حرف تو برای من گران تر از سخنان آن عرب است و از شنیدن آن دنیا را بر من تنگ ساخت. در واقع طرماح با سخنانش، بین نیروهای شامی اختلاف ایجاد کرد و موجب لرزهای شدید بر پیکره سپاه شام شد. ۳ - طرماح در دوران امام حسینطرماح در میان قبیله خود دارای جایگاه رفیع و شریفی بود. ۳.۱ - رسیدن در عذیب الهجاناتدر میانه راه کربلا، در منزلگاه عذیب الهجانات، چهار سوار از کوفه به امام حسین (علیهالسّلام) پیوستند که طرماح راهنما و یکی از آنان بود و چون حر قصد بازداشت آنها را کرد، امام (علیهالسّلام) اینان را یاران خود خواند و به شدت از آنها محافظت کرد. ۳.۲ - اشعاری از طرماح در مدح امامدر مسیر آمدن سوی امام، طرماح اشعاری را خواند که دلیلی بر شاعر بودن اوست. او میخواند: ای شتر من! از زجر ضربه هایم ناراحت مباش، مرا قبل از سپیده صبح به مقصد برسان. با بهترین سواران و در بهترین سفرها، تا مرا به مردی برسانی که بزرگی و کرامت، در سرشت و نژاد اوست. او سرور و آزاد مرد و دارای سعه صدر است که خداوند او را برای انجام بهترین امور بدین جا رسانده است. خدایا تا آخر دنیا نگاهدارش باش. [۹]
سماوی، محمد بن طاهر، سلحشوران طف ترجمه کتاب ابصار العین، ترجمه عباس جلالی، ص۱۴۵ - ۱۴۶، قم، زائر، ۱۳۸۱.
در همین منزلگاه، امام حسین (علیهالسّلام) برای آن که از بیراهه به کوفه برود، کسی را میخواست که به راه آشنا باشد. طرماح اعلام آمادگی کرد و در جلو کاروان حسینی به راه افتاد و ضمن حرکت، اشعاری را در منزلت شان کاروانیان و پستی بنی امیه و دشمنان امام حسین (علیهالسّلام) زمزمه میکرد. [۱۰]
محدث قمی، عباس بن محمد رضا، نفس المهموم، ص۱۷۶، تهران، اسلامیه.
۳.۳ - خبر طرماح درباره مردم کوفهطرماح به امام عرض کرد: با شما یاران اندکی میبینم و همین لشکریان حر در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را در بیرون شهر دیدم که آماده جنگ با شما میشدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! تا میتوانی به آنان نزدیک مشو. ۳.۴ - پیشنهاد طرماح به امام حسینطرماح چون مردی هوشمند و روشن فکر و سیاستمدار بود، و به ظاهر به روند تاریخ و اوضاع و احوال جاری آگاهی داشت و مردم شناس بود با رفتن آن حضرت به سوی عراق مخالفت ورزید و پیشنهادی دیگر ارائه کرد. [۱۲]
حلی، ابن نما، در سوگ امیر آزادی، ترجمه علی کرمی، ص۱۴۹، قم، حاذق، ۱۳۸۰.
وی از روی خیرخواهی پیشنهادی به امام داد که: اگر میخواهی با من به سوی قبیله من بیا، چرا که در آن جا کسانی هستند که تو را یاری کنند که امام در جواب طرماح فرمود که گریختن و زن و فرزند را رها کردن برای من عار است. [۱۳]
بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، ج۴، ص۷۰۶، تهران، البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۳ ش.
طرماح گفت پس بیا به کوه بنی طی برویم، به خدا سوگند که این کوه سنگر ما بوده و هست. طرماح به امام تعهد داد که بیست هزار نفر طائی را برای جنگ خدمت امام میآورد. [۱۴]
مجلسی، محمد باقر، زندگانی امام حسین علیهالسلام، ترجمه محمد جواد نجفی، ج۳، ص۱۰۱، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۴.
امام فرمود: خداوند تو و قبیله ات را جزای خیر دهد. ما و این گروه (اصحاب حر) پیمانی بستهایم که نمیتوانم از آن باز گردم، معلوم نیست، عاقبت کار ما و آنها به کجا میانجامد. [۱۵]
ابن اثیر، علیبن محمد، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، ج۱۱، ص۱۵۴، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی.
۳.۵ - اجازه طرماح برای خرید آذوقهطرماح با سیاست و درایتی که داشت به امام خطر را گوشزد کرده بود؛ اما امام هدف دیگری را جستجو میکرد. او به بهانه خرید آذوقه و اموال برای خانواده از امام جدا شد و به امام عرض کرد که به زودی برمی گردد. اما نتوانست خود را به کربلا برساند و امام حسین با یارانش کشته شدند. ۳.۶ - محروم شدن از یاری امامطرماح نسبت به امام معرفت خوبی داشت و خیرخواه صادقی برای امام (علیهالسّلام) بود تا آن جا که چند بار مورد دعای آن حضرت واقع شد، اما رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام (علیهالسّلام) و اولویت بخشی آنان در رفع گرفتاریشان، او را از فیض یاری امام معصوم (علیهالسّلام) محروم کرد. او زمانی که به عذیب هجانات رسید خبر شهادت امام را از سماعة بن بدر شنید. ۳.۷ - طرماح در روز عاشورااما شیخ طوسی نظر دیگری دارد. او در رجالش مینویسد طرماح با حسین (علیهالسّلام) همراه بود تا آن که میان کشتگان افتاد و در حالی که رمقی در بدن داشت، خویشاوندانش او را بردند و مداوا کردند و بهبود یافت. اما شوشتری هم چون طبری خلاف این را عقیده دارد و میگوید: بلکه امام در راه به او برخورد و اجازه داد که نزد خانواده اش برود و بازگردد؛ ولی او در راه بازگشت، خبر کشته شدن امام (علیهالسّلام) را شنید. [۱۷]
تستری، محمد تقی، قاموس الرجال، ج۵، ص۶۰، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
وی از این که به امام نرسید ناراحت بود و گریه میکرد. وی بعد از مدتی درگذشت.۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «طرماح بن عدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۵. |